♡☆lady miraculous☆♡

پارت چهارم 

اریسته:پرونده جدید ؟
ادرین:اره بشین باهات کار دارم
اریسته نشست و همه نگاهشون رو به ادرین دوختن
ادرین:خب ما یه دزدی داخل یه مهمونی داریم که توسط یه مار کنترل شده یا یه مار نما بوده حالا ما میخوایم لیست افرادی که داخل مهمونی هستن رو در بیاریم افراد زیادی داخل مهمونی بودن وسایل دزدیه شده مال جادوگرا بودن چطور میخواییم لیستمون رو کوتاه کنیم
اریسته: این کتاب ها مثل یه راز مخفین؟
ادرین:درسته ادموند لیست رو بده اریسته
اریسته سرشش داخل لپ تاب کرد:خب تو این مهمونی حدودا 100 نفر دعوت شدن اگر در نظر بگیریم هر کدوم یه همراه داشته باشن میشه 200 نفر 
اریسته :اممم فیلم مهمونی رو داریم
ارکا:نه دوربین مدار بسته نداشت خونشون 
اریسته سری تکون داد ادرین:خب خیلی ازتون انتظار داشتم اول از همه باید از موجوداتی که جادو بدردشون نمیخوره نمیتونن کتاب رو خارج کنن یا مار ها رو کنترل کنن شروع کنیم 
ادرین ایپد رو گرفت از اریسته واست لیست رو براش ارسال کنه تمام افراد با هویت ونوعشون داخلش بودن
ادرین:من میگم تو حذف کن اریسته 
اریسته:چشم
ادرین:اول از همه چند نفر نیومدن؟
ارکا:من پرسیدم حدودا 7 نفر بودن 
ادرین:چه کسایی بودن
ارکا:نپرسیدم
ادرین چشم غر ای بهش رفت و هوفی کشید با صدایی که سعی میکرد کنترلش کنه گفت:من نمیدونم امروز شما چتون شده اون از گروه لوکا اینم از گروه شما 
اخه من چیکارکنم درسته اسم پادگانمون رو گذاشتن پشتیبان ولی پرونده های ویژه رو حل میکنیم برای همین افرادمون هم ویژه هستن من همهتون رو خودم انتخاب کردم ازتوون ازمون گرفتم بعد یه چیزایی رو فراموش میکنید که حقه دو درجه ازتون بگیرم تا حساب کار بیاد دستتون (ام چیزه یه چیز مثل ییگان ویژه خودمون ولی انواع پرونده هارو دارن)
ارکا:معذرت می
ادرین:ارکا معذرت خواهی تو بدرد من میخوره ؟
ارکا:نه
ادرین:برو برای پرس جو تنها هم نرو چند نفر از افراد رو با خودت ببر البته قشون هم نکش
ارکا باشه ای گفت رفت 
ادموند: من میخواستم یه کاری کنم افرادی که سابقه دارن رو جدا کنیم نظرت چیه؟
ادرین بلند شد و گفت:اره انجامش بده 
نگاهی به ساعت انداخت و گفت:اریسته میتونی خودت این رو انجام بدی ؟
اریسته:اره راحته
ادرین:خوبه ولی برای اطمینان اماندا پیشت میمونه  منم باید برم یه پرونده قتل داریم 
ادرین:فعلا بچه ها حواستون باشه 
از اتاق رفت بیرون وارد اتاق خدوش شد به پارتیشن رفت و لباس شخصی پوشید 
و از اتاقش خارج شد