psychic-analyst(پارت1)

Tina · 08:54 1399/11/23

 

خب

 

شما این قسمت رو میخونید (لطفا بخونید)

نظر میدید بعد هم میگید ارکیده سیاه پارت جدید بزرام یا ایم ویس یو هر کردوم که نظرات بیشتر بود میزارم 😁

افرین داستان فعلا اسم نداره

داستان پلیسی خیلی سخته هعی روزگار تصمیم گرفتم از این اول خشن نباشه برا همین نرم شروع میشه 😂

"دختر ک گرگینه  غمگین چشم به دریا دوخته بود به حرف های روان شناس های مجازیش گوش میداد با این که پزشک هایی بسیار معروف بودن اما از پس روان این دختر بر نمی امد دختر با تمام نا امیدی اش دست به خودد کشی نمیزد چون بعضی ها بهش وابسته بودن مثل مادرش پدرش و حتی دو تا برادرش و البته خواهر یکم حسودش لبخند غمگینی زد میخواست بلند بشه که متوجه صدایی از پشت سرش ششد برگشت اما چیزی ندید اطمینان داشت که چیزی شنید با قرار گرفت دستی روی دهنش از ترس به خودش لرزید صدایی در گوشش گفت بمیر عزیز دلم صدا رو به خوبی میشناخت به خوبی فهمید که مردمک ای چشماش گشاد شدن ولی خب دیگه وقتی برای شناسایی فرد نداشت چشماش سنگین شد مرد"
صدای زنگ گوشی خیلی رو مخ بود اونم  ساعت 3 و نیم صبح وقتی که هنوز یه ربع نبود چشم رو هم گذاشته بود
چشماشو بسته بود دستشو برد سمت گوشی گفت:(بله؟)
صدای لوکا که از صحنه جرم تماس میگرفت هم خواب الود بود گفت:(کاپیتان یه قتل داریم تو منطقه نزدیک داخلی)
ادرین که هوز تو اوج خواب بود گفت:(ادرس رو بفرست لوتنند)
معادل ستوان"Lieutenan معادل سروان Captain"
صدای قدم های لوکا اومد گفت:(ادرین فقط زود بیا  مردم هی دارن جمع میشن حوصله ندارم)
ادرین:(هوم ببین من پنج دقیقه دیگه میخوام بخوابم)
داد لوکا هوا رفت از اون طرف صدای نیتل رو شنید که گفت چی شده
گوشی رو گرفت و گفت:(کاپیتان چی شده کی مرده ؟)
صدای خنده ی  ادرین اتاق رو پر کرد و گفت(خواستم بخوابم  لوکا نمیزاه )
صدای نیتل هم عصبی شد و گفت:(ادرین بیخال خواب بیا اینجا خبر نگار ها هم دارن میان)
ادرین باشه ای گفت قطع کرد
حدودا سه سال از  ساخت پادگان پشتیبان میگذشت
ادرین به عنوان فرمانده اونجا بود
درواقع با اسم ادرین اگراست خدمت میکرد سابقه درخشانی داره
خون اشامه و همه افرادش رو هم خون اشام انتخاب کرده البته وقتی نمیتونن از قدرتاشون تو مناطق استفاده کنن باید مثل ادم از اسلحه و قدرت بدنی کمک بگیرن (یاح یاح قضیه داره /وجی=ببند نیشتو 😑)
ادرین  لباساش رو عوض کرد سمت صحنه جرم راه افتاد
 ماشینش رو پارک و سمت ادرسی که لوکا فرستاده بود پا تند کرد دیدشون جایی که چند فرد وخبرنگار ها جمع شده بودن خبر نگار ها با دیدنش میخواستن بیان جلو که با اشاره به کورپرال نزاشت بیان جلو
معادل سرجوخه"Corporal "
به کلویی رسید و خواست  درمورد قتل توضیح بده
کلویی:(کاپیتان مقتول یک دختر گرگینه بوده سابقه نداشته قتل بدون خون ریزی بوده به شکل قدیمی گردنش رو شکستن ولی هیچ اثر انگتی جا نذاشتن )(توضیح یه دست رو میزارن زیر فکر یه دست رو معمولا روی پیشونی بعد هم به جهت مخالف طرف میمیره امتحان نکنید خطرناک )
ادرین بدون حرف رفت جلو لوکا نیتل دوتاشون ایستاده داشتن نگاه میکردن  
رفت جلو سلام کردن لوکا گفت:(دیر کردی کاپیتان)
ادرین :(لوکا میگیرم میزنمت ها نزاشتی بخوابم اینو خودتم میتونستی حل کنی منو چرا اوردی انیجا)
نیتل:(هیچی گفته بود شیفتم بزار این دوتا خیار شورم با خودم بیارم ندیدی کلویی چطور اخم کرده بود همشو انداخت سر من بدبخت حالا باید تا دو روز منت کشی کنم تا باهام حرف بزنه)
ادرین گفت:(من نمیدونم تو از چیه این خوشت اومد)
کلویی از پشت سرشون اومده بود و گفت:(ادرین )
ادرین برگشت و گفت:(والا نه قیافه داری نه اعصاب داری )
کلویی دستاش مشت شده بودن اینقدر بدش از خونسردی بی موقع ادرین میومد که دوست داشت بزنه لهش کنه
ادرین :(خیلی خب من الان کاپیتانم شما هم زیر دستام شوخی نداریم جوری که فهمیدم قاتل فک و گردن رو گرفته بعد هم شکونده و تمام چون انیجا نزدیک به محیط داخل درمان روی خود جواب نمیده برای همین گرگینه تموم کرده هیچ اثر انگشتیم نمونده قتل نمیتونه با جادو باشه الت قتاله هم نداریم به پزشک قانونی بگید که ماده بی هوشی چیزی نبوده داخل خونش ؟)
کلویی :(میمونه برای صبح الان که جسیکا نبودش )
ادرین :(اوکی برگریدم پادگان الان بریم خونه دیر میشه ساعت پنج و نیمه)
همه بدون هیچ حرفی سمت ماشین هاشون رفتتن لوکا هم با ماشین پادگان بر میگشت
*ساعت 8 صبح*
کلویی وارد پزشکیه قانونی شد و منتظر جسیکا بود جسیکا دکتر بود داخل پزشکیه قانونی کار میکرد بیشتر وقت ها پروند های پادگان ادرین با جسیکا
یه دختر ب موهای صورتی و چشم های صورتی جادوگر هست
جسیکا:(سلام کلویی )
کلویی:(سلام جسی این قتل جدید جسدشو دیدی؟)
جسیکا:(اهوم اثر انگشت نداشته یه چیزی مثل پودر ضد عفونی داخل دست کش های پزشکی روی صورتش مونده و درجا تموم کرده معتاد هم نبوده هیچ ماده ای داخل بندش نبوده همین)
کلویی:(ممنون  پس فعلا)
جسیکا:(فعلا)

 


بخش اول قسمت1

همه قسمت داخل ادامه مطلب جا نشد

گومن =(